چند ماهی هست که این عکس بالا همینطوری آن گوشه گوگل ریدر برای خودش جا خوش کرده. هر بار که گوگل ریدر را باز میکنم و وبلاگ میخوانم، نیمنگاهی هم به این فولدر (پوشه وطنی) میاندازم و یاد آن موقعها میافتم که با هیجان (بخوانید «جَو») فید سایتهای مختلف را میگرفتم و هر روز میخواندمشان و میخواستم این وبلاگ، وبلاگ مهمی شود. اما الان فقط نگاهش میکنم و با اینکه میدانم هیچوقت نمیخوانمشان، نمیدانم چرا آنها را آنساب نمیکنم!
خب اینکه دیگر در این مکان آیتی نمیخوانید، کاملاً واضح و مبرهن است. شاید از این به بعد خاطرات بنویسم. شاید هم چرند و پرندهایی که به ذهنم میرسد. به هرحال سلام وبلاگ فارسی، سلام خوانندگان گرامی اژدهای آبی و زرد و خداحافظ استیو جابز، گوگل و مایکروسافت. راستی عمو بالمر من که نیستم مواظب «بینگ» عزیز باش!
اینکه نوشتم بروسلی به خاطر این بود که یکی میگفت «اژدهای آبی و زرد» آدم را یاد کونگ فو شائولین و بروسلی میاندازد! حالا که فکر میکنم میبینم بیراه هم نمیگفت. راستی «اژدهای آبی و زرد» شما را یاد چه چیز میاندازد؟
۳ نظر:
پدرام جان خوبی؟! چی شده؟ با این وضع که داری پیش میری من فک میکنم تا یه چند وقت دیگه بخوای اکانت زندگیتم پاک کنی!
------------------------------
ایها الناس! یکی به داد این اژدهای آبی و زرد برسه!!
سلام رضا. از اینکه اکانتهام رو توی توییتر و فرندفید و باقی بروبکس وب ۲ پاک کردم اصلا ناراحت نیستم. الان میتونم راحتتر از قبل فکر کنم. ولی خب وبلاگ رو دیگه خداییش نمیشد بیخیالش شد، مخصوصا بخاطر اینکه پول هاست و دامین دادم کلی ;)
منو یاد افسانه ها یا هنرهای رزمی میندازه!
ارسال یک نظر