خانم میم عزیز،
احتراما اینجانب، از اینکه جواب پیامکهای بنده را نمیدهید و همینطور بدون خداحافظی راهی دیارتان میشوید، سخت گلهمند میباشیم. البته اینجانب از شما انتظار بیشتری هم نداشتیم زیرا همین خود شما بودید که در جواب بنده که گفته بودیم «ز مهرورزان رسم وفا بیاموز» جواب داده بودید که «بروید بابا، دلتان خوش است...» بنابراین بنده، با اجازه شما، تصمیم گرفتیم بنشینیم و مثل خر درس بخوانیم تا در نظر شما انسان فهمیدهای جلوه کنیم. البته شاید بهتر بود به جای خواندن روزی یک ساعت درس تجزیه و تحلیل مدارهای الکترونیکی که تشکیل شده است از یک سری قطعه عقبمانده و بیفرهنگ که همگی دست به دست هم دادهاند تا اینجانب را به قهقرای علم فیزیک بکشانند، میرفتیم و در کلاسهای بادیبیلدینگ و پرورش اندام ثبتنام میکردیم و روزی سه بار از کپسولهای مورد تایید وزارت بهداشت مصرف میکردیم تا علاوه بر اینکه در نظر شما انسان فهمیدهای جلوه کنیم، انسان باشخصیت و جذابی هم جلوه کنیم، باشد که برای آیندهمان هم بهتر باشد.
خانم میم عزیز،
شما خود بهتر میدانید که اینجانب، در بیان احساسات و عواطف لطیف خودمان، بسیار انسان ناتوان و ذلیلمردهای میباشیم و در زمان بیان احساساتمان، در کمتر از یک پالس یک پردازنده چهارهستهای اینتل، با سیکل ساعت 2.8GHz از رنگ عادی خودمان به رنگ قرمز جیغ درمیآییم و قلبمان با سرعت همان پردازنده شروع به تپش میکند. لذا از شما عاجزانه درخواست میکنیم که اینقدر به ما در مورد بیان احساسات لطیفمان خرده نگیرید و بدانید که ما به قرمز که آسان است، به رنگهای دیگری از جمله زرد، بنفش، صورتی گلبهی، ارغوانی و غیره درمیآییم و آن جمله کذایی را بر زبان جاری نمیسازیم. اصرار نکنید که نمیتوانیم، گرچه از صمیم قلب میخواهیم.
خانم میم عزیز،
نامهمان را همینجا به اتمام میرسانیم زیرا میدانیم با اینکه شما فید ما را در گودرتان دنبال نمیکنید، اما اگر هم دنبال میکردید، مطالبی با عرض (طول؟) بیشتر از سه خط را عمراً نمیخواندید و به این ترتیب نامه ما با زدن دکمه انتشار به گورستان تاریخ میپیوست. البته نگفته پیداست که جنابعالی این نامه را به هیچکجایتان حساب نخواهید کرد و کماکان جواب پیامکهای بنده را نمیدهید و بدون خداحافظی راهی دیارتان میشوید. اما به هرحال این نامه را نوشتیم، به این امید که شما از خری که سوار آن هستید و منسوب به شیطان است پیاده شوید. باور کنید حاضریم خودمان شما را تا مقصدتان کولی بدهیم.
فرصت کردید پایتان را هم بلند کنید تا ما نفسی تازه کنیم...
ارادتمند شما، یک اژدهای آبی و زرد که در حد یک کرم خاکی پخته، بیآزار است...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر