۱۳۸۹ مهر ۲۰, سه‌شنبه

جادوگری روی پشت‌بام

می‌گویند حقیقت در هنر چیزی است که ضد آن نیز حقیقت باشد. یعنی اگر به یک اثر هنری، من بگویم شاهکار و تو بگویی فاجعه، هر دو داریم درست می‌گوییم. در مورد پاگانینی این قضیه اصلاً درست نیست! هرکس به شاهکارهای پاگانینی کوچکترین اعتراضی بکند، احمق محسوب می‌شود. این نظر کاملاً شخصی و کاملاً درست است.
پاگانینی را خیلی‌ها می‌گویند کارهایش ارزش هنری ندارند و فقط تکنیک بالایی دارند. همان‌ها البته اعتراف می‌کنند که تکنیک کارهایش به غایت بالا است. در زمان خودش هم مردم فکر می‌کردند شیطان است که در کالبدی انسانی دارد ویولن می‌نوازد. انگشتانش به طرزی غیرعادی کشیده و استخوانی بودند. انگشتانی که دیگر هیچوقت در تاریخ تکرار نشدند و همین انگشت‌ها باعث شدند قطعاتی تصنیف و اجرا کند که تا امروز هیچکس توانایی اجرایشان را نداشته است. انگار واقعاً زمینی نبود و خدا، خسته و پشیمان از آفرینش دلش گرفته باشد و هبوط کرده باشد به این دنیای خاکی و از دردها و تنهایی‌هایش بگوید. الان موومان دوم کنسرتو ویولن شماره یکش دارد پخش می‌شود. کلاً موومان دوم تمام کنسرتوهایش را که گوش بدهید، قشنگ همین حس بهتان دست می‌دهد. اواخر عمرش سرطان حنجره گرفت و به جای حرف زدن فقط ویولن نواخت. داستان‌های عجیب و غریبی شنیده‌ام ازش که باور کردنشان کمی سخت است اما بعید نیست. مثلاً اینکه روی یک کفش چوبی سیم بست و قطعه‌ای زیبا روی آن نواخت. یا در یک اجرا، یک آهنگ را سه بار و به ترتیب روی چهار سیم، سه سیم و دو سیم ویولن نواخت. یا اینکه وسط اجرا کوک ویولن را عوض می‌کرد و ادامه میداد.
اما می‌دانید، هیچکدام از اینها مهم نیست. در واقع تمام داستان‌هایی که درباره‌اش گفته‌اند یا ساختگی است یا مزخرف. پاگانینی را نباید شیطان نامید، خدا هم نیست. یک دیوانه ویولن که ویولن را به انتهایش رسانده هم نیست. پاگانینی کسی است که می‌فهمدتان. درکتان می‌کند. دردتان را می‌داند، درمانش را هم. برایتان می‌نوازد تا اشک بریزید. تا مسحور شوید. تا بدانید صدای این ساز محدود به چهار سیم، انتها ندارد. جادو می‌کند. اصلاً منظورم آرامش نیست. هرگز بهتان آرامش نمی‌دهد. شما را می‌برد تا مرز شکستن، تا مرز تمام شدن و همانجا رهایتان می‌کند تا خودتان را تمام قد تماشا کنید.
خلاصه اگر می‌خواهید انتهای خودتان را ببینید، حتماً گوشش دهید. حتماً اول هم کنسرتو ویولن شماره ۱ را گوش دهید، موومان یک. اجرای سالواتوره آکاردو با رهبری چارلز دوتوآ را اگر دارید از دقیقه ۹:۳۰ به بعد را بروید در تاریکی بنشینید، سیگارتان را روشن کنید و بروید به انتهای خودتان.

هیچ نظری موجود نیست: