۱۳۸۹ مرداد ۲۹, جمعه

هیجان بیش از اندازه یا عدم وجود چیزی به اسم اعتماد به نفس

یک مدت که ننویسم مثل طلسم شده ها دیگر نمی توانم بنویسم. مخصوصاً اگر شرایطم کمی تغییر کرده باشد. مثلاً قبلاً در لینوکس می نوشتم که نیم فاصله را مثل آدم می فهمید، حالا دارم در ویندوز می نویسم که برای نیم فاصله زدن باید کلیدهای کنترل، شیفت و 4 را همزمان فشار بدهم، تازه ادیتور بلاگر هم کاملاً خنگ می شود. یا مثلاً داخل لینوکس تنوین را شیفت+R می زد و اینجا شیفت+Q. شیفت و R را در ویندوز به جای تنوین بزنید ببینید چه اتفاقی می افتد!
حالا البته اگر مشکلات کیبوردی هم برطرف بشود باز موضوع ندارم که بنویسم. نمی دانم راجع به چی بنویسم؟ مثلاً در مورد اسباب کشی به خانه جدید که در اولین روز چاه آشپزخانه اش بر اثر هیجان ورود افراد جدید، مثل چشمه آب گرم بالا زد بنویسم یا در مورد خوابهایی که این چند وقته می بینم و با جزئیات تمام یادم می مانند؟ یا مثلاً راجع به این چهار پنج تا فیلمی که تا امروز دیده ام؟ یا چه می دانم...؟
البته مشکل سوژه هم که برطرف شود، موضوع دیگری یقه ام را می گیرد و آنهم نداشتن اعتماد به نفس برای زدن دکمه نارنجی رنگ انتشار است. یک مدت که ننویسم همینطوری می شود. دستم نمی رود که انتشار را بزند. هزار بار تیتر را چک می کنم، دائم پاک می کنم و از اول می نویسم. دوباره و دوباره متنم را می خوانم که غلط املایی یا اشتباهی نداشته باشد. نمی دانم، شاید هم چون چند وقت است که چیزی ننوشته ام، هیجان خونم بالا زده باشد!
---
پ.ن: من از همین تریبون به تمام کسانی که در خانه قبلی ما لباس یا وسایل گم شده داشته اند اعلام می کنم که همه وسایلشان در جاهایی عجیب و غریب، از داخل لوله بخاری گرفته تا لای ترک دیوار، و با استفاده از روشهایی محیرالعقول پیدا شده است. خواهشمندم در اسرع وقت با دادن نشانی آنها را تحویل بگیرید. تذکر مهم: مسئولیت شستن لباسهای پیدا شده به عهده صاحب لباس می باشد.

هیچ نظری موجود نیست: