۱۳۸۹ آذر ۱۷, چهارشنبه

پادشاه دیوانه

دو تا جمله هست که دوست دارم با صدای بلند فریاد بزنم. آنقدر بلند داد بزنم که همه آدم‌های روی زمین بشنوند و آنقدر تکرارشان کنم که همه کارهایشان را زمین بگذارند و به دو جمله من فکر کنند و به نتیجه‌ای چیزی برسند تا همه از این فلاکت انسانی خودساخته خلاص شویم.
اولین جمله را فیبی بوفِی وسط دعوای احمقانه مونیکا و ریچل سرشان داد زد: استاپ دِ مَدنِس.
دومین جمله را حدود صد و پنجاه سال قبل، هانس کریستین اندرسون از زبان یک پسر بچه قرون وسطایی فریاد زد. پسر درحالیکه خنده‌اش گرفته بود داد زد: پادشاه که لباس ندارد!
آخرش که ابناء بشر بعد از شنیدن این دو جمله به نتیجه‌ای چیزی رسیدند و کاری انجام دادند هم، از نظر من اشکالی ندارد که مجسمه‌ام را بسازند بزنند وسط میدان اصلی آرمان‌شهر. 
پیشاپیش از حسن توجه شما سپاسگذارم.

هیچ نظری موجود نیست: