۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

هفته، تمام!

اینجانب شدیداً به اسم‌گرایی اعتقاد دارم. این اسم را خودم روی این بیماری گذاشته‌ام، شاید هم یک اسم علمی داشته باشد. اما به‌هرحال اسم‌گرایی یعنی اینکه مثلاً شما می‌خواهید بروید یک فیلم ببینید، قبل از اینکه فیلم را ببینید، اسم کارگردان یا بازیگر را می‌شنوید. اگر آن اسم به نظرتان آشنا آمد و تعریفش را قبلاً شنیده بودید، به خودتان اطمینان می‌دهید که فیلم بسیار فوق‌العاده‌ای منتظرتان است. حالا هرچقدر هم هزار نفر بگویند که فیلم ضعیف بود، شما نباید قبول کنید و هزارویک دلیل می‌آورید که فیلم بسیار بسیار قشنگی بوده است. مثل «رؤیاها»ی کوروساوا که به نظر من یک شاهکار سینمایی و به نظر تقریباً تمام اطرافیانم، فیلم صرفاً قشنگی بوده است. اما اگر اسم کارگردان یا بازیگر را نشنیده باشید، بسیار سختگیرانه با فیلم روبرو می‌شوید، سعی می‌کنید هزارویک ایراد از فیلم بگیرید و غیره. البته قطعاً یک سری استثنا هم این وسط پیدا می‌شود، مثل «امیلی» ژان-پیر ژانت که بدون شک یک شاهکار تمام عیار است و شما نه کارگردان و نه بازیگران را حتی یکبار هم نشنیده‌اید (البته من موسیقی متنش را قبلاً شنیده بودم و شاید همین بتواند دلیل خیلی چیزها باشد)

حالا قرار است، اگر جور شد، فردا بروم و «تعطیلات آخر هفته» گُدار را ببینم. اسم این آقای گدار را من نمی‌دانم قبلاً کجا شنیده‌ام! خیلی اسم‌ها پیدا می‌شود که من قبلاً بارها آنها را شنیده‌ام اما اصلاً یادم نمی‌آید که کجا شنیده‌ام و چه طوری است که الان آشنا هستند. در مورد آهنگ‌ها هم همینطور است، مثلاً موسیقی متن همین «امیلی» را حتی قبل از اینکه چند وقت پیش در جایی بشنوم، شنیده بودم! داشتم می‌گفتم که قرار است فردا بروم و «تعطیلات آخر هفته» گدار را ببینم. البته اسم انگلیسی‌اش "Week-End" است و ترجمه احمقانه «تعطیلات آخر هفته» واقعاً احمقانه است! به نظرم باید اسمش را می‌گذاشتند «هفته، تمام!» مخصوصاً بخاطر اینکه موضوعش هم دقیقاً همین است. یک آخر هفته‌ای که قرار است به همه خوش بگذرد، تبدیل می‌شود به یک کابوس بدون بازگشت! ممکن است اگر این داستان را همینجوری می‌شنیدم، اصلاً فکرش را هم نمی‌کردم بروم و ببینمش ولی خب از آنجایی که آقای گدار فقید کارگردانش است، میروم و تا آخرش را نگاه می‌کنم و لذت می‌برم. بعد که فیلم را دیدم هم یک مطلبی راجع بهش می‌نویسم (سعی می‌کنم بی‌طرفانه به قضیه نگاه کنم اما قول نمی‌دهم!)


پ.ن:

  1. البته این دید اسم‌گرایی همینطور که بیشتر فیلم نگاه می‌کنم (و مخصوصاً بعد از دیدن «امیلی») دارد کمتر می‌شود.

  2. اگر «هفته، تمام!» را دیده‌اید، خوشحال می‌شوم قبل از دیدن فیلم نظرتان را بدانم.

هیچ نظری موجود نیست: